پــــُر از طراوت و امید...
مثل یک شروع ِ نو!
مثل ِ یک لبخند ِ مکرر...
چقدر دلم زمستان است
در کمال بهاری...
من در نبود نرگس ها دلم برایشان تنگ می شود...
به شکوفه ها عادت ندارم...
سرشارم از یکدستی!
سرشارم از اواخر ِ زمستان!
نجوا1:بعد از مدتها وب ِ بی پُست دوست داشتم یه چیز آدمیزادی تر بزنم اما خب چه کنم...حرفام همینه!
نجوا2:عذر خواهی به خاطر نزدن گزارش تصویری دوم ِ 22 بهمن!
نجوا3:واسه گرفتن این عکس خون ِ دلها خوردم!
نجوا4: 91 تمام شد...بهتر! امیدوارم 92 سریع تر از 91 بگذره...من منتظر 93 و 94 هستم!
نجوا5:اگر سر سفره 7 سین خواهید بود...اگر رو به روی ضریحی!
اگر سر مزار شهدا ... اگر خونه اقوام و دوستان...
هر کجا خواهید بود موقع خوندن یا مقلب القلوب یه بار آخرش بگید: "حول حالها الی احسن الحال!"
نجوا5: کلا تحویل سال و جشن گرفتنش برام بی نهایت بی معنیه اما خب...هعی...
نجوا6:همین!