صدای پیامکش میان گریه عزاداران گم بود اما لرزش موبایل او را متوجه کرد.
ــ تو این پول رو گرفتی اما خدا شاهده راضی نبودم.دیگه خودت میدونی و خدای خودت...
در آخر روضه دستمال های خشک درون دستش را به سطل زباله انداخت!
نجوا 1:نوشته شده در هشتم محرم سال نود.
نجوا 2:قم دعاتون کردم.ایشاالله دعام کرده باشید...
نجوا 3:و هذا یوم فرحت الی آل زیاد و آل مروانپ بقتلهم الحسین صلوات الله علیه... :(
نجوا 4:التماس دعا...
نجوا 5:...