دیوانه
همیشه دیوانه نیست...راست میگویم...!
دیوانگی فقط یک صفت زود گذر است که گاهی سراغ برخی ها می آید...
مثل بی حوصلگی های زمان مشکلات...
دیوانه مثل یک انسان بی حوصله است
کاری به آن نداشته باشی خودش خوب می شود...
خوب است...خوب است....خوب است...دیوانه می شود... می خواهد خوب شود که پزشکان می گیرندش به رگباری از مسکن و آرامبخش...
و این پزشکان اند که به دیوانگی ِ زود گذر ِ آن دیوانه مداومت می بخشند
و او را در قفس چیزی به نام "دیوانگی مطلق" می اندازند!
.
.
.
من یک نظریه دارم!
به نظر من...
اگر هیچ پزشکی به هیچ دیوانه ای مسکن نمی داد خودش خوب می شد...
و اگر هیچ بیماری به پزشک معالجه نمی کرد هم خودش خوب می شد...
من قصد جسارت به مقام ِ پزشکی را ندارم...اصلا!
اما خب این هم یک نظریه است دیگر...
مثلا اگر بیمارستان و درمانگاهی وجود نداشت انسان خودش اتوماتیک وار خوب می شد...
انسان است دیگر...یاد گرفته خودش را با مشکلات و سختی ها سازگار کند
چطور به مشکلات ِ روحی که می رسد می گویند " بسوز و بساز"؟!
بعد جسمی که می شود سریع می بندنش به دوا و دارو؟!
نع...
گاهی پزشک ها فقط کمی مشکل را می پیچانند...
و گاهی به جای آنکه بگذارند محیط خودش همه چیز را خوب کند یک نفر مثل دیوانه را از دیوانگی زود گذر به دیوانگی مطلق پرت می کنند...!
اگر روزی دیوانه شدید . . .
اصلا نترسید
این هم مثل یک خواب است
کمی بگذرد بیدار می شوید
فقط...
دست به دامن این مسکن ها نشوید...
انگار از یک خواب ساده به خواب مطلق پرتتان می کند...
من از این دیوانگی های خفیف چشیده ام...
اصلا درد ندارد...
نترسید...!
نجوا 1:ضمن اطلاع دوستان...من حرفی رو که قبول نداشته باشم نمی زنم...اصلا!
نجوا 2:البته صد در صد پزشکی گاهی ( تاکید می کنم"گاهی") هم به درد می خوره!
نجوا 3:همین طور که در مطلب عرض شد قصد جسارت به مقام ِ پزشکی رو ندارم...
من دست ِ تمام ِ پزشکان ِ زحمت کش رو هم می بوسم...
نجوا 4: خیلی اوقات یک بیماری یا یک صفت میشه درمان ِ یک بیماری یا یک صفت ِ دیگه...مثل همین دیوانگی که خودش دوای خیلی چیزهاست...
نجوا 5:التماس دعا...
نجوا 6:...