سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حنا، دختری با مقنعه

نظر

ای کاش آدم می آمد و می نشست و تماشا میکرد که چگونه آدم میخوانند خود را...

چگونه عاشق میدانند خود را...

چگونه عشق را عروسک کودک دو ساله اش کرده اند...

ای کاش بود و میدید این عشق ها را...

و بعد از عمق دلش به خود می بالید که حوایش همسر آدم است...

به خود می بالید که حوا را عاشقانه دوست میدارد...

کاش آدم بود و میدید چگونه بعضی آدم نما ها زیر درخت سیب خانه کرده اند و غذایشان همان سیب ممنوعه اوست...

کاش آدم بود میدید چگونه مرگ هابیل ها به دست قابیل ها شده عادت...

کاش آدم بود و میدید و میفهمید معناهای جدیدی که نبود آن زمان ها...

کاش آدم بود و میدید خستگی مردمان را در همان زندگی ای که او انسانیت را در آن آغاز کرد...

کاش آدم بود و میدید چگونه نایاب شده انسان وانسانیت...

کاش بود و میدید چگونه همان شیطانی که سیبی وسیله ی گمراه کردنش بودنش یود کوهی از وسیله پیدا کرده...

کاش آدم بود و میدید چگونه آأمیان بال و پرش دادند شیطان را...

کاش آدم بود و میدید بی روحی این زندگی را...

چگونه بر لب چیزی می آورند و در دل چه ها که نمیگذرد...

کاش آدم بود و مینشست پای حرف دل آنها و می شنید درد دلشان...

میشنست پای حرفها و می شنید هر آنچه آزارشان می دهد...

می شنید حرف های پشت سرش را...

آیـــــــــــــــــــــــــــــــ آدمــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...

ای آغاز گز انسانیت...کجایــــــــــــــــــــــــی؟!

دنیا....دنیا دنیا سخن با تو دارد...

به درمان های قدیمیت احتیاج دارد...

گرچه از زمان تو جتی آدمیتش هم معنای دیگری پیدا کرده...چه رسد به درمان ها...

جناب آدم...

تو لااقل وساطت کن میان ما و خدا...

ببین چه ها برایت گفتم...

به خدا بگو زمانه دارد از دست در میرود...

به خدا بگو خسته ایم ما...خستگی رنگ و لعاب زندگی را عوض کرده است...

بگو خدایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا...بس است دیگر...طاقت ما طاق  شده...

بگو احتیاج داریم به آن...بگو...

                                              بگو"منجی میطلبیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم!"

خستگی که شاخ و دم ندارد...

بگو اگر بیاید نابود میشود تمام خستگی ها...

بگو...

تو که میفهمی دردمان را بگو...

تو بگو این بار...

من بارها گفته ام اما...کوله بارم زیادی سنگین است...نمیگذارد براآورده شود دعایم...

هر چه باشد تو آدمی...

یک روز هم تو اینجا بودی...

شاید حرف تو بیشتر بگیرد...

بگو و نجاتمان بده آدم...!

 

زمان در گذر است و هنوز نیامده است...

پ.ن:اللهم عجل لولیک الفرج...