وقتی بعد از ماه ها...یه شب...فقط یه شب اونم چند ساعت...
میشه که بشه بیام جمکران...دلم میگیره یهو...!
وقتی نمازتو میخونم بغضم میشکنه یهو...
وقتی میام وگلدسته های قشنگ اونجا رو میبینم...دلم قفل و بند بهش میخوره یهو...
وقتی پامو میذارم تو حیاط اونجا یهو های زیادی اتفاق میفته که من...تو شیراز حتی یکیشم نمیبینم...
یهو میخوام یهو...
یهو نوشت:دعا کنید زود تر از وقتش برم...