شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ حسني ما يه بره داشت بره شو خيلي دوست مي داشت بره ي چاق و توپولي زبر و زرنگ و توقولي!
و يک دنيا حس نوستالوژي!
تسي داشتم واسه آيه مي خوندم اشک تو چشام جم شد!:|
آره.خوندم براش همينجور ک گوش ميداد خوابش برد:| رسيده بودم ب اونجاش ک مامان حسني واسش لباس ميبافت!:|
حالا نباف و کِي بباف!
من حتي لحن خوندن مامانمم تو ذهنم ويراژ ميده!:|
من مامانم اون ناخن دراز واه واه واه و اين و خروس نگو يه ساعت رو برام ميخوند.مامان بزرگم هم خاله سوسکه و کدو کدو قلقله زن و يه خرگوشه ک يواشکي ميرفت هويج ميخورد رو برام ميخوند!ميره صحرا چيکار؟آخرش چي شد؟: دي
خوشا به احوالتون ... چه مادر خوبي دارين ... خدا براتون حفظش کنه و متقابلاً B-)
نه بچه کانگوروئه :)
ممنون جناب راوندي...خدا همه مادرا رو نگه داره انشاالله :) جناب فروتن بله بره س فقط پشماشو چيدن واسه حسني لباس ببافن! تسي خب برو دوباره بخونش!: دي
اسم اون منحوس رو جلوم نيار!:| آلرژي دارم بهش!:|
بيخود!:|
يادمه آخرش:باباش بهش نيگاه ميكرد دود چپق هوا ميكرد ننه ش ميگفت : ننه حسني ماشالله چشم نخوري ايشالله
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top