پيام
+
حسني ما يه بره داشت
بره شو خيلي دوست مي داشت
بره ي چاق و توپولي
زبر و زرنگ و توقولي!

سفيد به رنگ خدا
91/11/4
حنا خانوم ♥
و يک دنيا حس نوستالوژي!
ياسيدالکريم
:D
حنا خانوم ♥
تسي داشتم واسه آيه مي خوندم اشک تو چشام جم شد!:|
حنا خانوم ♥
آره.خوندم براش همينجور ک گوش ميداد خوابش برد:| رسيده بودم ب اونجاش ک مامان حسني واسش لباس ميبافت!:|
حنا خانوم ♥
حالا نباف و کِي بباف!
حنا خانوم ♥
من حتي لحن خوندن مامانمم تو ذهنم ويراژ ميده!:|
حنا خانوم ♥
من مامانم اون ناخن دراز واه واه واه و اين و خروس نگو يه ساعت رو برام ميخوند.مامان بزرگم هم خاله سوسکه و کدو کدو قلقله زن و يه خرگوشه ک يواشکي ميرفت هويج ميخورد رو برام ميخوند!ميره صحرا چيکار؟آخرش چي شد؟: دي
* راوندي *
خوشا به احوالتون ... چه مادر خوبي دارين ... خدا براتون حفظش کنه و متقابلاً B-)
ياسيدالکريم
نه بچه کانگوروئه :)
حنا خانوم ♥
ممنون جناب راوندي...خدا همه مادرا رو نگه داره انشاالله :) جناب فروتن بله بره س فقط پشماشو چيدن واسه حسني لباس ببافن! تسي خب برو دوباره بخونش!: دي
حنا خانوم ♥
اسم اون منحوس رو جلوم نيار!:| آلرژي دارم بهش!:|
حنا خانوم ♥
بيخود!:|
مسافري از ...
يادمه آخرش:باباش بهش نيگاه ميكرد دود چپق هوا ميكرد
ننه ش ميگفت : ننه حسني ماشالله چشم نخوري ايشالله