پيام
+
فردا مانور زلزله داريم
قراره دستم و سرم بشکنه :)

*صبا*
91/9/11
حنا خانوم ♥
تازه قراره دوتا از سطلا رو هم آتيش بزنم:دي
*صبا*
با شکستن سر و دستت موافقم :دي
*آسمان*
يادش بخير...
ص . حيدري
آخي ما تنها کاري که ميکرديم مي رفتيم زير ميز اونم از خنده روده بر ميشديم:))
حنا خانوم ♥
صبا تازه خواستن پامم بشکونن بعد ديدن برانکارد ندارن پشيمون شدن:دي/تشريف بياريد تجديد خاطرات آسمان جان :)
حنا خانوم ♥
صديقه منم اولين ساله جز زير ميز رفتن ميخوام يه کار ديگه بکنم:دي هر سال ميرفتسم زير ميز جيغ ميزديم:دي
*صبا*
مي خواي خودم بيام کمک؟ فقط مي شکنمشون ، خودت برو دکتر خوبش کن :دي ...ما هيش وخ کامل مانور نميداديم:(
*آسمان*
ممنون...ما هم ميرفتيم زير ميز....تازه هيع سرک ميکشيديم ببينيم معلممون چي کار ميکنه... :دي
حنا خانوم ♥
بشششکنه اين دس ک نمک نداره!صبا من چ هيزم تري بت فروختم؟ميخواي بشکوني پامو؟به خونم تشنه شدي؟وا مصيبتاااااااا وايمن خدااااا!:دي ماهم هميشه وسطش معلما ميگفتن بسه ديگه بشينيد سر جاتون.امسال مثلن متحول شدن همه!:دي
*صبا*
دقيقا کدوم دس؟ :دي ... هويج بستي که برام خريدي شيرينيش يه کم زياد بود، دلايلم کافيه؟ :دي ... حالا چرا داد ميزني؟ ميري دکتر خوب ميشي ديگه :))))
حنا خانوم ♥
آسمان جان تو ابتدايي ک نيمکت بود راحت جا ميشديم اما از وختي بزرگتر شديم ديگه فق کلمون ميره زير ميز:دي ما هم سالاي پيش معلما رو ديد ميزديم.همشم بهمون ميخنديدن:دي
غزل صداقت
دست ِ شکسته ...پاي شکسته .. چ شود
حنا خانوم ♥
دست چپم ک وختي گچ گرفتم نتونم امتحان بدم:دي مگه من آب هويج گرفتم؟يني مگه من آبشو گرفتم.برو ب اون آقاهه بگو.برو پاي اونو بشکن!دهع!:دي البته خب راس ميگي...بشکن :) کدوم پام دقيقا؟
*صبا*
باشه پس شد ، دست راست و پاي چپ و سرت :دي ... خب تو سفارش دادي، بايد ميگفتي هويج شيرين نريزه....
حنا خانوم ♥
غزل خعلي باحال ميشه!:)/صبا ديگه ميخواي دست راست و پاي چپمم بشکون که سور راست شه:دي اصن بشکن بشکن ِ بشکن!:دي يني اول هويجه رو ميخورديه کم بعد آبشو ميگرفت؟:دي
*صبا*
نه فقط دست راست و پاي چپتو ميشکونم :دي ... من ميشکنما، بشکنم؟ :دي ... تو ميگفتي، خودش بالاخره يه راهي پيدا مي کرد ديگه :))
حنا خانوم ♥
بکشن...بکشن بشکن ِ بشکن ... من نميشکنم تو بيا بشکن :)) بد بخ!حالا برو خِرِشو بچسب بگو خيلي شيرين بود ببين چي جوابت ميده:دي
*صبا*
بايد فردا راه بيفتم بيام شيرا ... اوه خيلي کار دارم پس :دي //نه ديگه ، اون ميگه بايد سفارش دهنده خودش کامل مي گفت چي ميخواد :دي
حنا خانوم ♥
بيا.ساعر ده صب قراره زلزله بياد!:دي/اصن ب من مبروط نيس.نگين خدابيامرز سفارش داد.من فق حساب کردم!:دي من برو بخوابم ک فردا دست و پامو و سرم قراره بشکنه:دي شب به خير... :)
*صبا*
منم ميرم بخوابم صبح يه سفر کاري قراره برم :دي... فعلا دست و پاي تو آماده شکستنه :دي ... شبت بخير وخداحافظ :)
*آسمان*
مانور خوش گذشت؟؟؟ بالاخره چند تا استخونات شکست؟ :دي
حنا خانوم ♥
آره خوب بود کلي کشته داديم.دوازده نفرم هنوز مفقودن:دي همون دست و سرم شکست پامم قرار بود صبا بشکونه ک هنوز صبا نرسيده:دي
2-ژيلا
:))))
*صبا*
دير رسيدم ، ديدم بعد مانور بشکونم لو ميرم ، هيچي ديگه ، گذاشتم براي سال آينده انشاء الله:دي
حنا خانوم ♥
انشااااااالله:دي
*صبا*
:)))))