پيام
+
*فيد بازگرداني خاطرات*اولين يا جالب ترين خاطره از نفر قبليتونو بگيد ... :)

*زهرا.م
91/5/27

حنا خانوم ♥
عکس جالب پيدا نکردم....پذيراي هرگونه عکس مناسب هستم...
حنا خانوم ♥
اوهوم :) منم همين خاطره ه:دي/عکس نداري؟
حنا خانوم ♥
لينکش خراب بود:دي
غزل صداقت
*سايه* اوووووووووه خعلي زياد ياد ني..ولي يکي بود شهرام شمشير :)))
پروانگي
سايه: خاطره اولين گردهمايي که من بود م:)
حنا خانوم ♥
تسنيم مرسي :) داشتم ميذاشتمش خو!:دي
*زهرا بانو*
*حنا* : تو ياهو منو کشت تا بگه که حنا هستش :))
حنا خانوم ♥
سايه من کلا خاطره خاصي باهات ندارم!:دي
*زهرا بانو*
* پروانگي* : بهش گفتم منير بهم گفت بهم نگو منير بگو منيره اما من گوش ندادم و هميشه بهش ميگم منير :))
*زهرا بانو*
* سايه *: اون روزي رو يادم مياد که سايه خونه غزل اينا بود اومد نت . بعد بهار هم اومده بود نت . بهار فيد زده بود که الان سايه منو ميکشه که ا.مدم نت و اينا :)))
حنا خانوم ♥
زهرا حقت بود!:دي
*زهرا بانو*
* تسنيم*: سر ساقي اشنا شديم . همون موقع که ساقي فيد زد و با همه بچه ها رد دوستي زده بود
*زهرا بانو*
حنا :)))
*زهرا بانو*
تسنيم :)) تو لطف داري به من :دي حتي يه بارم با هم دعوامون شد :))
*زهرا بانو*
سايه :دي بدبخت بهار چي ميکشه از دست تو :))) / سايه :))))))))))))))))))))
*زهرا بانو*
*تسنيم* من گيييييييييير نبودم که ... داشتي با الي حرف ميزدي منم داشتم ميخوندم يهو اومدم وسط فيد طرف الي رو گرفتم تو هم باهام دعوا کردي و گفتي به تو مربوط نيستو اينا :دي
*زهرا بانو*
سايه خدا کنه زودتر شوووووور کني بري تو :دي
*زهرا بانو*
تسنيم سايه گناه داره اذيتش نکن :)))))))))))))))))))))))
*زهرا بانو*
سايه :)))) يه بارم غزل فيد زد ازدواج کردي :دي تو اتاق ريزنوشت
غزل صداقت
*حنا*: له شدن ِ من :))
غزل صداقت
*زهرا بانو*:ما هرشب هرشب خاطره داريم :)))
غزل صداقت
*تسنيم*: همون که خودت گفتي + يه بار زنگ زدنت که گوشيم سوت شده بود ته ِ اتوبوس:دي
*زهرا بانو*
*غزل* : اوهوم .. راس ميگه .. هرشب خاطره داريم ... اما خ هستش همش :دي
حنا خانوم ♥
غزل فلافل بوووووووقي ک به خوردم دادين!:دي
حنا خانوم ♥
تسنيم کلا اکثر خاطرات منو تو تو يا هو هس فک کنم.بقيشم موبايلي!:دي
*زهرا بانو*
*تسنيم* : الهي بميرم :((
غزل صداقت
*سايه* اين نگين رو ايندفه گرفتيم بگيريم هرچي عکس داشتيم پاک کنيما:دييييييي
الهه ............
تسنيم:اولين روزي که فهميديم تو يه مدرسه درس ميخونيم:)
غزل صداقت
*منيره* من و تو خاطره ندارييييم؟:))
*زهرا بانو*
تسنيم الهي :(
*زهرا بانو*
[1 دقيقه قبل] سايه اين نگين رو ايندفه گرفتيم بگيريم هرچي عکس داشتيم پاک کنيما:دييييييي - غزل صداقت////// غزل :)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
*سحربانو*
الهه: ديدنش توي حرم و اينكه هوا باروني بود.الهه كلاس داشت و فقط بخاطر من از كلاسش ساعت اولش زد:)
غزل صداقت
*الهه*: تو از من چه خاطره اي داري؟:دي
*سحربانو*
ئه چرا نفر قبليم عوض شد؟:دي زهرابانو: لبخندايي كه باهم ميزنيم:دي
غزل صداقت
*زهرا*:راس ميگم خب..:)))
*زهرا بانو*
*الهه * : وقتي رفتم وبش عاشق اسم وبش شدم بعد الي رو کشفش کردم :دي
الهه ............
سحر خبر نداري به ساعت سومم نرسيدم:دي
*زهرا بانو*
غزل :)))))))))))))))))) البته اون عکسي رو که تسنيم ميگه نگين به من نشون داد اما صورت سايه رو با نقاشي خط خطي کرده بود :))))
*maryamz*
شما 5تا خيلي باهاش خاطره دارم :دي
غزل صداقت
*سحر*: خاطره يه روز باهم بودن :) ..:(.../باشه *سايه* ايندفه:دي
*زهرا بانو*
*سحر * : وقتي تولدش بود رفتم وبش . وقتي ديدم خيلي اوضاع روحيش خرابه کليييييييي براش نظر دادم :)) و لبخندامون :)))))))))))))
الهه ............
تسنيم يني واقعا خجل نميشي به من خنديدي:دي
الهه ............
غزل:اون شبي که تا صبح اس ام اس بازي کرديم:دي...چ چيزايي که نفهميدم:ديييي
الهه ............
زهرا بانو:آيا تا ب حال وبلاگ من اومدي اصن؟:دي
حنا خانوم ♥
:ديي تسنيم/ولي جان تو مسخرمون کردن اينا!آخه دوغ و زولبيا؟!وووي!:دي
حنا خانوم ♥
الهه تخم مرغ!:دي/ سحر فقط و فقط مشد!:دي
غزل صداقت
*الهه*: من يادم ني آيکون ِ رد گم کني :))....همين چن شب ِ پيش يادته مرده بودم از خنده :دي
*زهرا بانو*
الهه نيس تو اومدي حالا :دي اوهوم اومدم اما فک کنم نظر ندادم :)))))) سبکسري هاي قلم ....
حنا خانوم ♥
جو اصفهان بوده چون افتضاح بود!:دي
*زهرا بانو*
*مريم * : منم همينطور .. خيلي خاطره دارم :))
الهه ............
حنا:منم تخم مرغ:))))))))))))))))))
*maryamz*
آخ سايه يادش به خير، با اينکه زود بايد ميرفتم ولي خيلي خوش گذشت :))))))
الهه ............
غزل همين چند شب پيش؟!!!!!!!!!نه کي؟؟!!!!!!:)
الهه ............
تسنيم:بوووووووووووووووووووووق:دي
الهه ............
زهرا آره نظر ندادي:)))......زهرا بانو:فيد صندلي داغ منيره:)))
*زهرا بانو*
تسنيم واقعا ؟ :))))))))))))))))))))))))) عجب الهه :دي
غزل صداقت
آهان يه چيز ديگه اينکه *الهه* منو مسبب ِ اعتيادش و اينا ميدونه همه جا هم ميگه..يکي ني بگه به من چه؟هوم؟:))
کلبه تنهايي*مريم*
ز هرا..هميشه ازمن کوچيکتربودنشوکشيدم رخش واينکه فيداشو با منت ل ايک ميزدم........دي
حنا خانوم ♥
الهه من يه حقيقتي رو ازت مخفي کردم...من...واست از قم يه تخم مرغ خريده بودم ک بيارم بهت بدم اما توئه نامرد نيومدي سر قرار!:دي
*زهرا بانو*
*زندگي کارواني * : دلتونم بخواد ... بالا نگهش ميداريمااااا ... من فقط الان در مورد جناب کارواني ميتونم بگم که ايشون قراره براي من لوگو بسازن اما خبري نيس از لوگو فعلا :دي
الهه ............
خالي ميبنده زهرا قصد تخريب وبلاگ منو داره اين:دي
الهه ............
سايه:*تخــــــــــم مرغ:دي*
الهه ............
جناب زندگي کارواني:انتخاب رشته و کمک هاي زيادشون:)
*زهرا بانو*
تسنيم تو خ بگو :))))))))))))))))))))))
*زهرا بانو*
الهه فيد صندلي داغ منيره بعدش به تو چه خو !؟ :دي
*زهرا بانو*
*مريم * : هميشه بهم ميگه پرو :))))
غزل صداقت
*الهه* يادم ني خودمم فقط ميدونم خيلي خنديديم :))
*زهرا بانو*
الهه !؟ خالي ميبنده تسنيم !؟ :)) عجب ...
الهه ............
غزل داره داره ربط داره اگه اون روز با من سخن نميگفتي و من تنها ميشدم و هيچ کس باهام حرف نميزد سرخورده ميشدم ديگه نميومدم:ديييييي
حنا خانوم ♥
جناب کارواني هيچي يادم نمياد جز خواستگاراي نگين ک تبسم کشيده بود!:دي
الهه ............
حناااااااااااااا راس ميگي؟:((((((((((((((من تخم مرغ ميخوام....نديش به کسي ها دفعه ديگه ميام ازت ميگيرم:دي
الهه ............
تسنيم اتفاقا من به همه گفتم زهرا نبوده اون جاهايي که من اعلام کردم:)))
ميراب عطش
زهرا بانو .... يادمه شش تا بودن که يکيشون رفت و پنج تا شدن اما نميدونم يه هو چي شد که يکيشون موند .. دي
حنا خانوم ♥
اوهوم راس ميگم الي...هنوزم دارمش.بيا قم ازم بگير!:دي
الهه ............
زهرااااااااااا يادت نيس؟!تو اون فيد منو تو باهم آشنا شديم:دي.....اسمت ما 5تا بود هنوز ....بگردم حافظه:))))
الهه ............
غزل احتمالا واسه عکس اون ساختمونه نبود؟:دي...شانس منو اينا؟:دي
*زهرا بانو*
اااااا راس ميگي الهه ؟! نه يادم نيس :))
حنا خانوم ♥
جناب ميراب نجات دادنم از اعدام ب خاطر بادکنک روز قدس!:))
غزل صداقت
*الهه*: هم اون بود+ ماجراي له ِ نشدن ِ من :))
غزل صداقت
*جناب ِ ميراب*: سوهان! :)))))))))))))))))))))
*زهرا بانو*
الهه فکر کنم از يه کتاب کش رفتي اسم وبتو ؟ نه ؟! :دي
الهه ............
جناب ميراب:هواشناسي قشنگي که من براشون کردم :دي....و پودرشدنشون در حرم سلطان هشتم:))))
*زهرا بانو*
* بهترين ها برا * : يادمه هميشه فيداشون با زبون ثقيل بود و بچه ها نميفهميدن حرف زدنشونو :دي
*زهرا بانو*
جناب کارواني اوهوم :)))))
حنا خانوم ♥
جناب کارواني بله...فک کنم الان با قيطون رفته ماه عسل!ئه!گفت ميره مسافرتااا!:دي
*زهرا بانو*
اهان تسنيم :)))))))))))
حنا خانوم ♥
:)))
الهه ............
عزل :زورو:دي
الهه ............
زهرا:آره اينم يه نوع خلاقيته ديگه:))))....کتاب آقاي حميدي شيرازي:)))
غزل صداقت
*سايه*:ماجراي کش رفتن ِ خوراکيا ..من و تو وزهرا و نگين :))/آآآآآآآآآ..اون عطررو يادته؟ خعلي خنديديما:ديييي
ميراب عطش
سلام عرض ميکنم .. ببخشيد من آپديت نبودم تو پيامرسان و فقط يه لحظه اين فيدو ديدم و نظر دادم .. نگو همه اساتيد اينجا جمع هستن .. بله ديگه اصلا قراره به جاي درس دهقان فداکار ميراب فداکار منتشر بشه .. قابل توجه حنا خانم .. القصه اينکه سرکار خانم صداقت بنده هنوز هم از اون سوهان ها مصرف ميکنم .. ولي نميدونم چرا هر بار که ميل ميکنم بايد يه سر هم به دندانسازي بزنم .. سرکار خانم الهه در عين حال
ميراب عطش
هرچه از شما رسد نيکوست .. حالا چه سنگ ازآسمون باشه چه تير اندازي .. ما ديگه عادت کرديم .. دي ..
*زهرا بانو*
اهان الهه :)))))))))
الهه ............
در عين حال چي جناب ميراب:)
ميراب عطش
سرکار خانم تسنيم اون بالا جا موند .. حقيقت امر اينکه بنده بي تقصيرم .. ولي در عين حال از دو حال خارج نيست .. يا فوت کرده يا زنده هست که در هر دو حالت هم هر دو حالت به ايشون صدق ميکنه .. دي
*زهرا بانو*
تسنيم :)))))))))))))))))))))
حنا خانوم ♥
جناب ميراب هر وخ منتشر شد بگيد من برم اوليش رو بخرم يادگاري:دي
سوته دلان
.....
الهه ............
سرکار خانم الهه در عين حال - بهترين هابرا&..........ادامه نداشت آيا؟:)
ميراب عطش
الهه خانم عرض کردم که .. هرچه از شما رسد نيکوست .. اون بقيه نظر اولم بود ..
غزل صداقت
*سايه* آره ديگه همون روز که سادات اومده بود..نميدونم لواشک واينا :))
غزل صداقت
*جناب ِ ميراب*: يکي از فاميلامو دندون پزشک هست بعدا آدرسشو ميدم خدمتتون..بعدش ما هنوز منتظر ِ امضا دادنتون هستيم:دي
الهه ............
ئه آره سوتي دادم:دييييييييي.........جناب ميراب يني شما به هواشناسي من ايمان نياوردين؟:دي
غزل صداقت
يه جا رفته بوديم..کربلا بلند شد بره آب بياره يهو همه با هم همصدا داد زديم کربلاااااااااا کربلاااااااااا ملت برگشتن چپ چپ نگاهمون کردن! سايه يادته؟:))
کلبه تنهايي*مريم*
سايه باوفا دوست واقعي شوخ..............يک کمي حسودياش خاطرم مياد............دي
ميراب عطش
حنا خانم .. حتما اطلاعرساني در سطح کشور انجام خواهد شد .. بخصوص که قسمتي از اون مربوط به پرسوناژ شماست .. سرکار خانم تسنيم .. اگر ديدمش حتما سلام شما رو ميرسونم اما زياد اميدوار نيستم که زيارتشون کنم .. پيري بودن واسه خودشون .. و چقدر در مورد اون پير نظر فرسايي کرديم .. دي
*زهرا بانو*
:)))))))))))))))))))))))))))))))) غزل :دي
الهه ............
مريم:کنکووووووووووووووووووووووووووووووووور
الهه ............
غزل=))))))))))))
کلبه تنهايي*مريم*
:))الهه خداييش منم توروميبينم کنکوريادم مياد........دي
کلبه تنهايي*مريم*
سايه حسوديييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي
الهه ............
تسنيم:توپ فوتبال نيک نکي:دييييييييي
غزل صداقت
نمايشگاه کتاب که کلا سوژه اي بود واسه خودش..يادش بخير:( :)))
کلبه تنهايي*مريم*
به من که نه به غززززززل.....................دي
حنا خانوم ♥
جناب سوته دلان چه خاطره پر معنايي...! تشکرات دارمجناب ميراب :)
الهه ............
تسنيم تازه بعد که تو رفتي يکي پاره شد ريخت رو زمين:دي....سلوکي اومده ميگه کي اين جا رو کثيف کرده گفتم خانوم تقصيره نيک نکه جنس پلاستيکاش مرغوب نيست زود پاره ميشه:دي.....گفت آره خب حالا همه جنساشون رو خراب کردن:دييييييي
الهه ............
سايه حيف ک ظعف روزه عجيب بردتم، ناي تايپ ندارم وگرنه يَک بلايي سرت مي آوردم اون سرش ناپيدا! - تسنيم، دختر آسمان...........بي سوات ضعف:دي
*سحربانو*
غزل خاطره ي باهم بودن و فلافل خوردنمون:))
*زهرا بانو*
:))
الهه ............
تسنيم يه بار ديگه از نجيب نيا حرف بزني جفت پا ميام:دي
ميراب عطش
خانم صداقت يادم باشه يه امضا بندازم رو يه ماشين بعد شماره پلاکشو بگم خدمتتون .. البته شايد فرصت نباشه چون تازه رسيديم و بعد از افطار هم بر ميگرديم .. البته کار من با اين آج سوهان ها از دندانپزشک گذشته .. فقط کار دندانساز هست که يه قالب بگيره واسه وفعه هاي بعد هم استفاده شه .. ماشاالله اين سوهان ها چند کاميون هستن
*زهرا بانو*
تسنيم روزه بردتت :دي
ميراب عطش
خانم تسنيم منظورتون اينه که پير شدين احيانا يا مشکل چيز ديگس؟
غزل صداقت
*جناب ِ ميراب*: گفته بودم که اصن قابلتونو نداشتن:دي
ميراب عطش
مشهديا هم که کذلا با جف پا از مهمون پذيرايي ميکنن ..جناب الياس خان هم مشهد که بودم از يه طرف ميفرمود الي و بلا بايد بياي خونمون و از يه طرف همش اين جفت پاي مشهدي رو به رخم ميکشيد جوري که نديده از مشهد فرار کردم .. دي
ميراب عطش
خانم صداقت .. کلا توفيق اجباريه ديگه .. از يه طرف بايد کرايه انبار بديم از يه طرف هر روز به نيت اينکه بلاخره روزي اين سوهان هاي فلزي تموم ميشن بايد بريم دوسه تاشو ميل کنيم .. شايد يه روز ديگه کرايه نديم ..
غزل صداقت
:))
*سحربانو*
وااي زهرا يادمهههههههههههههههه كلللللللللللللللي نظر دادي:دي
*زهرا بانو*
اوهوم سحر :)) هنوز تازه با پيامرسان اشنا نبودم
رميصا
نمايشگاه کتاب
*زهرا.م
روزي كه برا اولين بار ديدمش..كه با غزل ودوستش ،من ونگين رو سركار گذاشتن:دي
*زهرا.م
:دي دوميشم روزي كه چهارتايي عكس انداختيم تو حرم و اون دو نفر كه داشتن درس ميخوندن ودختره هي نگامون ميكرد:دي چقد خنديديم:))
غزل صداقت
همون که ميخواس با گوشيش بزنه تو سر ِمن؟:دي
*زهرا.م
آره همون :دي / كلا عصبي بودن :دي
غزل صداقت
روز ِ تولد ِ من قهر نکردن..اون روزي قهر کردن که همه اومده بودن حرم..:))
*زهرا.م
اي سايه .... خيلي پروئي..من حواسم نبود يهو ميومدم ي چي بهت بگم بهد تا حرف اولشو ميگفتم يادم ميومد كه باهات قهرم :دي
*زهرا.م
هاله تو حرم كه بوديم من همش ميگفتم هاله واقعا تويـــــــــــــــي :دي
*زهرا.م
نامردا همشو كه تو ونگين خوردين:دي
*زهرا.م
:دي
.:راشد خدايي:.
اسم منم اومد توي ليست
← اف1 ✿
راشد خدايي: هي منو مسدود ميکرد:(
.:راشد خدايي:.
عجب!
.:راشد خدايي:.
شمشير چي؟
← اف1 ✿
يه خاطره ي ديگمم از راشد خدايي و اولين خاطرم اون فيد بلندشونه که هي فوشم ميداد ميگف بيا تو فيدم نظربده!:))))))))):دي(البته جنسيتم نامعلوم بود)
دخو ®
راشد جان ايشون چي ميگن؟! :دي ... اف 1 دختر پسر نما :)
← اف1 ✿
وااااااا..خو دلم خوش يه سال مجهول الهويه بودما! شب يلدا تازه جنسيتمو لو دادم:)....نميگفتم پسرم يا دختر
.:راشد خدايي:.
ما با دخو خاطره ها داريم:))... خصوصا توي حرم و غذاي حضرتي!
دخو ®
بله ما با جناب عجب در حرم خاطره ها داشتيم :دي ...
.:راشد خدايي:.
چه خاطره اي؟سريع پسرخاله نشو!
*زهرا بانو*
راشد خدايي : لب تاب صورتي ...
دخو ®
زهرا بانو مرفه بي درد ! :) ... يره مو الان جزوي از خدايي ها هستم پسرخاله كه سهله بابا ! :))
*زهرا بانو*
جناب دخو چطور به اين نتيجه رسيدين اونوقت ؟؟؟؟؟؟؟ :) / دخو: سربازي :دي
غزل صداقت
تسنيم منم اون اتاق ريزنوشت رو يادم مياد يه چيزايي..مسبب ِ اصليش...بووووووووق :))
غزل صداقت
*هاله*.... فعلا اينجا جا گرفتم که خاطره ي مشترک ِ خودمو با هاله رو فردا بيام تعريف کنم:دي
*زهرا.م
غزل هنوز فردا نشده؟:دي
حنا خانوم ♥
چه کسي اينو اورد بالا؟
*زهرا.م
من :) آخه اين غزل 14 روز پيش نوشته فردا ميام خاطره مو با هاله ميگم هنوز كه هنوزه نيومده :دي
حنا خانوم ♥
آهاااان...
غزل صداقت
*هاله* : يه فيد زده بود که خانم معلم شده بود .. خيليييي خوش گذشت اون شب .. سال ِ 89 ..بهمن .. بعد ما اذيتش ميکرديم:)) .. *زهرا* ديدي بالاخره موفق شدم بگم؟:دي
*«طلوع»*
*غزل* : اوايل(فك كنم اسفند 89) كه من اصلا پيامرسان نميومدم، تمركزم شديدا رو وبم بود. يه بار غزل خانم درخواست تبادل لينك دادن ولي چون به وبم سر نميزدن ، رد كردم :دي ... دوباره از نو دادن ، :)) هي ايشون درخواست ميدادن هي من رد ميكردم :دي :دي .. آخر يه روز عصبانييي و با خشانت تام رفتم وبشون پرخاشگري :/ :دي ...
*«طلوع»*
اما آنچنان نرم و قشنگ جوابمو داد كه من كلا خجل شدم :)) .. از اينجا بود كه مهر غزل تو دل من افتاد :دييييي
*«طلوع»*
ببخشيد اصلاح ميكنم : مهر من تو دل غزل افتاد :دي
حنا خانوم ♥
ساحل منم از تو خاطره دارم آيا؟
غزل صداقت
*ساحل*: کي گفته که مهر ِ تو، تو دل ِ من افتاد؟:دي
*«طلوع»*
من ميگم :ا
*«طلوع»*
حنا از من نپرس متقلب! :))
غزل صداقت
عجب ... :)) .. سايه تو چي ميگي؟ تو داري حتما!:دي
*«طلوع»*
حالا غزل شيرين ترين خاطره اي كه از من داري چيه ؟ :دي البته كه من كلا شريني ام :)))
غزل صداقت
*سايه* : عمراااا .. ايشالا هيچ وقت مهر نرسه:دي
غزل صداقت
*ساحل*: يادم نمياد هر چي فک ميکنم:دي
*«طلوع»*
اوهوعو سايه خــِشــِن ميشود ..:دي
بلاي آسموني😁
طلوع يه بار منو با يکي ديگه اشتباه گرفته بود:)
*«طلوع»*
آره بالا :) با رز سفيد :))
بلاي آسموني😁
بالا چيه طلوع؟اوهوم با رز سفيد..آخرش اون اتفاق افتاد يا نه؟
*«طلوع»*
ببخشيد بلا منظورم بود :)) آره فك كنم!
بلاي آسموني😁
خواهش:)ايشالله به پاي هم پيرشن:)
*«طلوع»*
ايشالا
ني ني کوچولو
فيد برگزيده ... :( !!! ، يا امام هشتم !!!!
حنا خانوم ♥
ساحل تو خودت اصن از من خاطره داري؟:دي//آقا ني ني ها؟!
ني ني کوچولو
ني ني ها ؟ ني ني يه نفره ... اگر معني دوم داره ، ها نه بعله
حنا خانوم ♥
ني ني ها نه!منظورم بود آقا ني ني...يعني چي ايتي ک گفتين؟!
ني ني کوچولو
ايتي ؟! يعني چي ؟
حنا خانوم ♥
اي بابا!اشتباه تايپي بود!*ايني!
ني ني کوچولو
من باباي شما نيستم :(
*«طلوع»*
حنا من خودتو دارم. خاطره كيه؟! :دي
ني ني کوچولو
چي ؟
حنا خانوم ♥
آقااااا ني ني...فک کنم امشب علي ضيا نيومده در بره بد بخ!کلا هيچي....بي خيال!/ساحل راس ميگي...خاطره به درد نميخوره.اصن فيدو پاکش کنم؟:دي
*«طلوع»*
خوشم مياد مرام لوتي داري حنا :دي :دي
ني ني کوچولو
يعني چي اصلا ؟ چرا منو تو اين موقعيت قرار ميدين؟
غزل صداقت
*ساحل*: مي بيني سايه چق َ منت ميذاره؟:دي .../*سايه*: دستِ مهرباني؟؟؟؟؟ چي ه َ؟:دي
لعل سلسبيل
اولين بار که غزلو ديدم توي بوستان نرگس بود. اومده بود شيريني تولدشو بده:)))) براي همه بستني گرفت و به نظرم اين بهترين خاطره س که موندنيه:دي
سوته دلان
من چرا اينجا خاطره اي ندارم...کسي هم با من خاطره اي نداره ايا؟!
حنا خانوم ♥
ساحل دمم گرم.نه؟:دي//آقااااني ني...يني يه کاري ميکنين آدم دور از جون بلا نسبت ب غلط کردم بيفته!!
غزل صداقت
*حنا*: يادته من ميخواسم بات بيام خونتون؟ کيفم رو آماده گذاشته بود دم ِ در؟ :))))))
*«طلوع»*
حنا آجي دمت جيز :دي
حنا خانوم ♥
آره غزززززل.اولين باري ک ديدمت.با همين ترفند هم آزار سايه رو بي نتيجه گذاشتم:دي/ساحل جيليز ويليز؟:دي
*«طلوع»*
بادمجون سرخ ميكني حنا؟ چه دود و دمي را انداختههههه :( :دي
حنا خانوم ♥
:دي تو گفتي جيز!گفتم شايد منظورت جيليز ويليز بوده!:)) خ ديدي آيا؟
*زهرا.م
سايه:علاوه بر اون روز كه منو سركا گذاشتن،روزي كه با غزل ونگين هم بوديم 4 تايي خاطره خوبي بود :)
*زهرا.م
آره :)