پيام
+
فيد سفارشي ميزنيم!تسنيم بانو خاطره ميخواد از دبيرستان واسه مسابقه.از اونجايي كه خودش ماشالا نداره گفته بگم شما خاطره بگين.شايد يهو يه خاطره در ذهنش آفريده شد.حالا لطف ميكنيد اگه هر كس يه خاطره از دوران دبيرستان بگه.البته خاطره بد نباشه!كمي عجله اي هست انگار!

*زهرا بانو*
90/11/5
*قاصدك*
من خاطره خوبي از دبيرستان ندارم!!
حنا خانوم ♥
بح بح سادات خانوم:)قاصدك واقعا؟!
*قاصدك*
سال آخر دبيرستان بودم برادرم تصادف كرد طوري كه 3 تا عمل تو صورتش داشت خلاصه حسابي گرفتار بوديم اتفاقا موقع امتحانات هم بود مجبور شدم چند روزي نرم مدرسه امتحان اصول حسابداري داشتيم معلم مون گفت موسوي چرا نيومدي امتحان بدي جريان و واسش تعريف كردم گفت خداوكيلي اگه امتحان ميدادي نمرت چند ميشد!؟ گفتم 17 تو دفترش يادداشت كرد وقتي كارنامه مو گرفته بودم باورم نميشد كه معلمم بهم اعتماد كرده بود!
*قاصدك*
حنا جون روزهاي خوبي داشتيم تو دبيرستان اما خاطره خاصي ندارم!
*قاصدك*
انشالله كه بهتر بشن تسنيم جون خيلي سخته كه موقع امتحانات با كلي مشغله فكري بري سر جلسه
اقاشير حفاظ
ما هميشه و تا ميتونستيم از مدرسه فرار ميکرديم :) و ناظم و مدير در خيابان با شيوه هاي مختلف ما رو شکار ميکردن و ميبردن مدرسه :)
حنا خانوم ♥
واي بميرم الهي قاصدك:(ولي چه معلم خوبي داشتينا!ايول!بح بح جناب آقاشير...معلومه شما هم از بچه هاي زيادي شيطون دبيرستان بودينا!:)
حنا خانوم ♥
شوقي مثه خودم:دي
حنا خانوم ♥
گفت كه!خاطرات مدرسه:)
حنا خانوم ♥
:ديي آفرين.همينم مرسي.خداكنه بتونه يه چيز قاطي پاتي در بياره از اينا!:)
*سحربانو*
منكه هميشه زنگ اخر دبير نميومد با هزارتا ترفند فرار ميكردم از مدرسه:دي
*زهرا بانو*
:دي
اقاشير حفاظ
ما فقير فقرا که هر وقت فرار ميکرديم اگه توان ماليمون ميکشيد يه اتيش درست ميکردم چند تا سيب زميني مي نداختيم توش ( پيتزا ؟ چي هست ؟ تو جيب جا ميشه ؟)
*زهرا بانو*
مگه الان بزرگ شدي ؟
اقاشير حفاظ
يعني شما هم فقير فقرا بوديد يا اداشون رو در مياورديد ؟ ما که بوديم
*مهاجر*
سال دوم دبيرستان...معلم شيمي تصميم گرفت امتحانو تستي برگزار كنه...بچه زرنگاي كلاس سوال ميكردن...آقا ببخشيد سوال 3 جواب ج رو ميشه يه بار برامون بخونيد...همه ميفهميدن جواب ج درسته و همينطور بقيه سوالا ..نمره ها همه بالاي 19 شد...:)
حنا خانوم ♥
ا؟از اين كارا هم ميشه كرد!يادم باشه از شنبه فرار كنم از مدرسه:ديي(آيكن يه بچه خوب كه از بزرگتراش درس ياد ميگيره!)
اقاشير حفاظ
اينا رو نگفتيم ياد بگيريد - گفتيم عبرت بگيريد اخرش نشيد مثل ما
حنا خانوم ♥
يعني فرار هم نكنم؟!يعني نه نقاشي نه فرار؟!خب حق بديد بچه مردم به قتل و جنايت كشيده بشه!
اقاشير حفاظ
از اين بازي هاي ادم کشي - يکي نصب کنيد روي سيستمتون و ساعت ها مشغول جنايت باشيد مثل ما
حنا خانوم ♥
اينجوري قبح قتل ميريزه واسم.بايد يه بار يكيو بكشم بعدشم مجازات همون يه فتله رو ببينم!نه اينكه يه خروار آدم بكشم آخرشم هيچي به هيچيوكسي هم كاري به كارم نداشته باشه!
← اف1 ✿
من پارسال از پنجره ي كلاس چهارميا(پيش دانشگاهيا)پريدم پايين پام شكست!!:دي..شوهرخواهرم ميگفت فك كردي اسپايدرمني ميخواستي بپري نشده تارعنكبوت در بياري افتادي زمين!
← اف1 ✿
با من دوست نبوديو نيستي!!
← اف1 ✿
باش..دوست باش
حنا خانوم ♥
پات شكست؟!اين خاطره خوب بود الان؟!:دي تسنيم برو همينو بگو بعد بهت ميگن وا؟كي اينجوري شدي ما نفهميديم؟!:))
← اف1 ✿
آهان..خوبشو بدم؟؟دوران ابتدايي دارم.بگم؟؟اصن چرا ابتدايي؟انقد به اين پاشكستگيم ميخنديديم كه نگو...دكترگفت بايد گچش بگيري من خوشحال بودم:دي
حنا خانوم ♥
واح؟!من پام كه در حين راه رفتن به صورت عادي پيچ خورد دكتر گفت گچ بگير زدم زير گريه:ديييي.حالا ابتدايي بگو يه جوري ميچسبونه به دبيرستان:دي
← اف1 ✿
:)...نه بابا حال ميداد پاشكستگي...فقط وقتي خيس شد يكم ناراحت شدم..دردم داشتم..ولي تو مدرسه زااااارزار گريه ميكردم:(
*زهرا بانو*
حنا اين خود تسنيم گذاشته رفته . تو چرا داري جور اونو ميكشي ؟ هان ؟ (آيكون عصباني )
حنا خانوم ♥
خوش به حالت ك حال ميداد بهت!نميدوني من چه زجري كشيدم سر گچ پام!زهرا عيب نداره.يه روز تلافي ميكنه.نكنه ميكشمش:دي من جديدا قتل ياد گرفتم:دي
*زهرا بانو*
من اينقدر خوشم مياد برم تو اين زندانا قاتلارو ببينم ......... پس تو رو بعدها ميبينممممممممممممممممممممممممممممممم
حنا خانوم ♥
مرسي زهرا!حالا كه فعلا مقتول با پاي خودش زنده رفت!هنوز قاتل نشدم.بذار بشم...اونوقت بيا و از پشت اون شيشه ه با هم باي باي ميكنيم:دي
حنا خانوم ♥
تسنيم عمرنات؟!هوم؟!:دي حيف كه ديگه مامانم ميكشه الان منو ولي مي موندم با هم يه مذاكره ميكرديم:))
*زهرا بانو*
باشه ميام باي باي ميكنيم :))))
*زهرا بانو*
خب اخه رفته بودي اين حنا جونم عزيز دلم داشت خسته ميشد ايشششششششششش
حنا خانوم ♥
تسنيم من فعلا افتادم رو دور كشتن:دي باشه الان ميرم بعد ميرم:دي
*زهرا بانو*
حنا جون من ديگه نميتونم با تو دوس باشم اخه دارم جوون مرگ ميشم بخاطر دوستي با تو :دي
*زهرا بانو*
فدات گلممممممممممممم :دي