سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حنا، دختری با مقنعه

نظر

چه دنیایی شده است این جهان...
هر کس هر طرف میخواهد می رود...شلوغ تر از دنیا سراغ ندارم.یک طرف نادر میخواهد از سیمین جدا شود و حاجی گرینوف و مهندس دباغ فکر مبارزه با هم اند.طرفی دیگر بارسلونا و منچستر با هم افتادند و دو مدال طلای جهانی تکواندو کسب کردیم و سپاهان به دور بعدی راه پیدا کرد.و در جایی دیگر شیعیان را به خاک و خون کشیدند و نماینده سابق مجلس بحرین را شهید کردند و آیات را ناپدید...
چه در هم است این دنیا...این همان دنیایی است که دو روز است؟چه روز شلوغی!سهم من در این همه هیاهو چه شد؟این هیاهو ها را کجای دلم جا دهم؟فقط دعا میکنم کسی روزی خبر نیاورد که نادر از سیمین جدا شد...که هنوز ماجرای اجراجیها ادامه دارد.و دعا میکنم برای آن طرفی ها که بارسا ببرد و طلاهایمان چند برابر شود و سپاهان اول.و در پایان برایتان ای پایدار ترین مقاومان آرزومندم روزی به جمعتان بپیوندم و شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه سرنگون و آیاتتان پیدا شود.
من در این دنیای پر رفت و آمد فرصتی می طلبم تا بار 3 سال راهنماییم را بر زمین گذارم و امتحانات نهاییم را به اتمام برسانم.آرزو کنید سربلند بیرون آیم...

شما هم بروید و به دنیای پر همهمه خویش مشغول شوید اما با یاد روز دوم...فراموش نکیند که دنیا روز اول است...!


نظر

یعنی واقعا هیچ کس متوجه نشد که من یه جاییم رو گچ گرفتم؟

دریغ از یه کم عیادت...

پروردگارا این چند روز رو هم به خیر کن تا این پای گچی از این فلاکت نجات پیدا کنه!!!

من هنوز تو کف این موندم که واقعا اینقدرا سر بسته حرف نزدم که هیچ کس حتی بهش شک کنه!!!

5 روز و 5 ساعت و 5 دقیقه تا باز کردنش مونده...